آخرین مطالب
امکانات وب
* تا همین هفته قبل قصد داشتم با دنیای وبلاگنویسی خداحافظی کنم .. آمممممان الان چند روزه دلم میخواد هر روز پست جدید بذارم!! یعنی خدا هم این مخلوق عجیب الخلقه ی خودش رو نشناخت
*چو میبینی که نابینا و چاه است ... بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
والا بخدا ... کور نیستن بعضیا .. فقط خودشون رو به کوری زدن
* دلم از اون تلفن مشکی های قدیمی میخواد .. همونهایی که شماره گیر چرخون داشتن و هر رقمی که میگرفتی موقع برگشت قیرررررررر صدا میداد .. کسی یه دونه از اونا نداره بهم هدیه بده؟
* تو جاده یه تابلو دیدم نوشته بود: حد ترخّص .. و زیرش به زبان فینگلیش!! نوشته بود limit of tarakhus !!! یعنی تصور کنید قیافه توریستی که جلوی تابلو ایستاده و میخواد ترخّص رو بخونه و معنی کنه
*دلم میخواد همه ی نفرت دنیا رو یکجا جمع کنم و بکوبم تو صورت کسی که وقتی صحبت از صرفه جویی آب و بحران بی آبی میشه، با لحنی حق به جانب میگه: ما هرچی به خودمون سخت بگیریم به اینا کمک کردیم!!!!!!! بگو آخه آدم ابلــــــــــــه .. آدم ناااااااااااادون ... گیریم یه لشگر آدم قلچماق ریختن سرت و دارن تا میخوری کتک ات میزنن، خودت هم میای یه پاره آجر برمیداری میکوبی تو سر خودت؟
خدایا منو بکش .. یا بازم منو بکش
* یه گربه سیاه خوشگل با چشمهای سبز براق نزدیک خونه مون هست که هر روز بهش غذا میدم ... دیگه عادت کرده .. همچین که در رو باز میکنم و میرم تو کوچه، از زیر ماشینی که همیشه کنار کوچه پارک شده، میاد بیرون و میو میو میکنه .. چند وقتی بود پاش آسیب دیده بود و لنگ لنگان راه میرفت .. الان دو سه روزه میبینم پاش خوب شده و مثل قبل راحت راه میره .. خیلی از این بابت خوشحالم و خدا رو شکر میکنم .. خیلی بخاطرش غصه خوردم 