نازیهی ...

ساخت وبلاگ

با ماشین رفتیم بیرون همسرجان واسه ماشین یه قطعه بگیره ... شهر خالی از عابر .. اتوبوس ها خالی از سرنشین ... کنار مغازه لوازم یدکی، یه قنادی بود .. یهو هوس شیرینی کردم .. وارد که شدم دیدم از این مدل شیرینی های خشکی داره که ما آذری ها بهش  میگیم نازیهی (نازک) به دختر خانم فروشنده گفتم اینا اسمش چیه؟ یه کیلو از اینا بدین لطفا .. گفت نازک تبریزی ... وای یه ذوقی کردم که نگو! گفتم چه جالب من خودم تبریزی هستم و اولین باره این اسم رو تو شیراز میشنوم، ما بهش میگیم نازیهی.. گفت چی؟ نازنازی؟!!! گفتم خانوم جان نازنازی کدومه؟ گفتم نازیهی، نازیهی، همون ورژن آذری ِ نازک .. گفت شما لهجه تون کاملا شیرازیه پس چرا لهجه آذری ندارین؟ گفتم آهان سوال خوبیه! خوب چون تقریبا چهل ساله شیراز زندگی میکنم، و البته قبلش هم زیاد تبریز زندگی نکردم

 

خرید که کردیم سوار ماشین شدیم و دستها رو حسابی ژل زدیم و بعدش رفتیم شیر بخریم .. شیر خریدیم و باز سوار ماشین شدیم و دستها رو ژل زدیم ... و باز وقتی رسیدیم خونه، دستها رو تا زانو صابون زدیم .. شیرها رو با مایع ظرفشویی شستم و گذاشتم یخچال .. بعد چای دم کردم که با نازیهی بخوریم ... زندگی جریان داره ... درختها بیخیال ِ کرونا جوونه زدن ... تو خیابون همت شمالی چند تا درخت پررررررررر از شکوفه شدن .. بهار داره میاد .. چقدر خوبه که چرخه طبیعت کاری به شرایط اجتماع نداره ... به بهاری سرسبز و با طراوت بشدت نیازمندیم ...

هوم، سوییت هوم !...
ما را در سایت هوم، سوییت هوم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parisima بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 11 فروردين 1399 ساعت: 5:06