از نیمه های دیشب داره بارون میاد چه باااااارونی. یعنی میباره هااااااا .. عنقریبه شیراز رو آب ببره! امیدوارم این بارون زیبا، تمام زشتی ها، ظلم ها و پلیدی ها رو از همه جای این کره خاکی بشوره ببره.
مدتی قبل با دخترم بیرون بودیم، دخترم پشت فرمون بود و من بغل دستش. بارون قشنگی هم میبارید. یه آقایی داشت از خیابون رد میشد، قد بلند و درشت هیکل بود، یه چتر زنانه بالای سرش گرفته بود و داشت عرض خیابون رو طی میکرد. دخترم ایستاد تا ایشون از خیابون رد بشه.
به دخترم گفتم: مدتیه زیاد چتر زنانه دست آقایون میبینم. به نظرت قشنگه این کار؟
دخترم یه کمی نگاهم کرد و گفت: مامان چرا از زاویه دیگه ای بهش نگاه نمیکنی؟
گفتم: مثلا از چه زاویه ای؟
گفت: اینکه بنده خدا فقط پول خرید یک چتر رو داشته، و ترجیح داده اون یه چتر رو برای خانمش بخره.
دهنمو بستم (بهتره بگم با کمال میل خفه خون گرفتم!) و با خودم فکر کردم من با این سن و سال، چطور فکر خودم به این موضوع نرسید؟
* من حالا حالاها باید از این بچه ها چیز یاد بگیرم.
هوم، سوییت هوم !...برچسب : نویسنده : parisima بازدید : 82