ان الله مع الصابرین ...

ساخت وبلاگ

از دیروز غروب تا حالا مسئله ای پیش اومده که همش دارم به خودم میگم: آهای نگین خانوم ... چته؟ زندگی که همیشه نباید گل و بلبل باشه .. همش که نباید سفرهای دلنشین دو نفره باشه ..  همش که نباید پیاده روی و غذا دادن به گربه ها و وبلاگ نوشتن و قدم زدن زیر بارون باشه ... آهای نگین خانوم ...کی گفته که خون تو از بقیه رنگین تره؟ خوب بالاخره تو زندگی سختی هم هست .. مشکلات هم هست .. ریز و درشت .. انواع و اقسام .. بعضیاشون راه حل دارن و ساده حل میشن .. بعضیاشون حل شدنی نیستن و باید باهاشون ساخت ... گاهی یه مدت کوتاه ... گاهی خیلی طولانی ... گاهی به قدر یک عمر ... کسی چه میدونه ؟ به هر حال زندگیه ... گاهی تلخ گاهی شیرین .. گاهی زشت گاهی زیبا ... میسازیم .. و خدا رو شکر میکنیم ... و بقول قدیمیها: اگر زمانه با ساز ما نرقصید، ما با ساز زمانه میرقصیم ... میدونم که صبر لازمه ... و الان آرومم ... تصمیم گرفتم محکم باشم و مقاوم ... نگرانتون نکنم ... مسئله خاصی نیست .. یکی از همین مسائل ساده ای که ممکنه برای هر کسی پیش بیاد ... همه ی کسانی که یه فرد سالمند در خانواده دارن .... دیشب با اشک و زاری از خدا خواستم کمکم کنه ... و تا خود صبح چشم روی هم نگذاشتم ... نمیدونستم باید چیکار کنم .. همراه دو عزیز مدتها توی یک پارک دنج و خلوت در ساعتهای پایانی شب، قدم زدیم ... حرف زدیم و حرف زدیم و حرف زدیم ... و فکر چاره کردیم ...

و امروز .. پذیرفتم .. پذیرفتم و به طرز عجیبی آرومم ... و با خودم زمزمه میکنم .. ان الله مع الصابرین .. ان الله مع الصابرین ... ان الله مع الصابرین ....

................

مهربانی .. مهربانی ... و باز هم مهربانی ... غیر از این راه، راه دیگه ای بلد نیستم ...

هوم، سوییت هوم !...
ما را در سایت هوم، سوییت هوم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parisima بازدید : 86 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 22:40