ماشین ....

ساخت وبلاگ

من شنیدملذت بردم .. شما هم اگه دوست داشتین بشنوین ....

بنام خدا .... ماشین .... پدر من هیچوقت ماشین نداشت .. یعنی دروغ نگفته باشم فقط دو روز ماشین داشت... یک بار من هفت هشت سالم بود که پدرم آمد خانه و با خوشالی گفت عیال مژده بده ماشین خریدم ..  مادرم دهنش باز ماند ... و چشمانش گشاد شد .. و گفت: مَرررررررد؟ ما اینهمه بدهکاری داریم آنوقت تو رفتی ماشین خریدی؟ ... پدرم گفت خدا کریم میباشد زن .. و اینگونه شد که مادرم با پدرم قهر کرد .. و پدرم گفت پاشین بریم با ماشین جدید یک دوری بزنیم .. و ما با کلّی شوق و ذوق لباس پوشیدیم ... و مادرم نیامد .. آخر با پدرم قهر بود ... آخر ما بدهکار بودیم ولی پدرم ماشین خریده بود ... برادر کوچیکه هم که نوزاد بود پیش مادرم ماند ... من و برادر بزرگم همراه پدرم رفتیم سر کوچه و ماشین جدید را دیدیم ... یک اپل کرمی رنگ بود با سقف زرشکی .. و خیلی خوشگل بود .. و ما خیلی ذوق کردیم ... و ما سوارش شدیم .. پدرم در پشت فرمان قرار گرفت ... و برادرم در صندلی جلو نشست ... و منهم در صندلی عقب نشستم ... کمی که با ماشین راه رفتیم یکهو پدرم فریاد کشید: آآآآآخ خ خ خ خ خ ..و پدرم وایساد ... یعنی ماشین وایساد ... و معلوم شد که پدرم زده به قلم پای یک آقایی .... و آن آقا افتاده بود کف خیابان و ناله میکرد .. و من و برادرم با لب و لوچه آویزان برگشتیم خانه .. و پدرم آن مرد را با تاکسی به بیمارستان برد ... و دل مادرم خنک شد ... و آن آقایی که میگفت قلمش خرد شده تا مدتها می آمد در خانه ی ما و پول میخواست .. و پدرم به او پول میداد ... اما آن آقا طوریش نشده بود ... فقط پول میخواست .. و اذیت میکرد ... آن مرد لاغر بود .. و خیلی دراز بود ... یادم است یکبار پدرم عصبانی شد و گفت: من دیگر یک قران هم به تو نمیدهم مردک ... برو هر غلطی دلت میخواهد انجام بده ... آن مرد هم به پدرم گفت: خوب اگر پول نداری بجایش سیگار بده ... پدرم عصبانی شد و  گفت من سیگار نمیکشم، دیگر هم اینجا نیا، اینجا زن و بچه موجود میباشد .. منظورش از زن و بچه، مادرم و من و برادرهایم بود ... و آن مرد رفت ... آن مرد برای همیشه رفت ... و ما دیگر هیچوقت سوار ماشین پدرم نشدیم .. چون پدرم همان فردایش ماشین را فروخت .. و دیگر هرگز ماشین نخرید ... و من همیشه دلم میخواست یک لاک زرشکی به رنگ سقف آن ماشین داشته باشم .. ماشینی که سه دقیقه بیشتر سوارش نشدم ...

هوم، سوییت هوم !...
ما را در سایت هوم، سوییت هوم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parisima بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 12 ارديبهشت 1397 ساعت: 16:49