واقعاً که حوّل حالنی الی احسن الحال !!

ساخت وبلاگ

الهی دورتون بگردم از این به بعد همون خاموش بخونید الهی قربونتون برم از این به بعد خاموش بخونید آقا چه کاریه اصلاً روشن بشین؟ یه ضرب المثلی هست مال گینه بیسائو، میگه: در کاموشی لذتی هسته که در روشنایی نیسته (گینه بیسائویی ها "خ" ندارن) آقا اصلاً چه نیازیه به اینهمه روشنایی و مصرف بی رویّه برق؟ میدونین یاد چی افتادم؟ یاد اداره برق!! دیدین سر یه ساعت معینی از غروب، یه دگمه میزنه و یهو فیششششششش تمام چراغهای شهر، با هم روشن میشن؟!! آقا ما یه کلام گفتیم روشن بشین لطفاً، شما چرا به دل گرفتین واللو؟ آقا سر انگشتام ساب رفت بسکه کامنت جواب دادم خوب رحم کنین مسلمونا!! حالا بچّه(!) یه حرفی زد شما چرا جدّی گرفتین؟

الان میدونین چه حسّی دارم؟ حسّ یه بچه چهار پنج ساله، که همیشه توی جمع خانواده پنج شش نفره شون، شعر "یه توپ دارم قلقلیه" رو میخوند و همه هم تشویقش میکردن و براش دست میزدن .. الان بهش میگن بیا برو تو تالار حافظ، و همین شعرو واسه سیصد چهارصد نفر بخون!! خوب هول میشه بچّه!! شعر یادش  میره .. دست و پاشو گم میکنه ... الان من حس همون بچّه رو دارم .. خداییش اصلاً فکر نمیکردم اینهمه مخاطب خاموش داشته باشم ... الان دیگه برای نوشتن، دچار وسواس شدم .. چی بنویسم؟ چی ننویسم؟ الآن من همون بچه ای هستم که روی سِن تالار حافظ، پشت بلندگو ایستاده و با بغض و نگرانی چشم دوخته به جمعیت چند صد نفری و کلاً شعر یادش رفته! اصلاً زبونم بند اومده!

(یعنی یه درصد فکر کنین زبون نگین بانو بند بیاد)

.............

خوب .. این از شوخی مون .. و حالا بپردازیم به جدّی !!

بقول جماعت فوتبالی: بچه ها متشکریم! خداییش دم همه تون گرم .. واقعاً منّت گذاشتین سر نگین بانو .. با اینکه میدونم هنوزم عده ای خاموش موندن ولی اصلاً فکر نمیکردم خواهشم رو بپذیرین و یهو دسته جمعی روشن بشین!  و کلاً فکر نمیکردم این وب ناقابل با نوشته هایی ناقابل تر!! اینهمه مخاطب داشته باشه ، همه هم قربونشون برم از نوع مخاطب ِ دوستدار و طرفدار .. یعنی خداییش حتی یه نفر نگفت: نگین بانو اینا چیه مینویسی؟! یا مثلاً هیچکس نگفت: دم دروازه میدن عدس پلو، نگینی وبلاگو بردار و برو !!

 

خیلی خوشحالم که دوستان با بزرگواری نوشتن وقتی میان اینجا حالشون خوب میشه .. حسّ خیلی خوبیه .. حسّ آشپزی رو دارم که غذایی ساده درست کرده و اونایی که میل کردن، هیچکدوم نگفتن شوره یا بی نمکه ، نگفتن روغنش کمه یا زیاده.. نگفتن برنجش دونه یا شفته ست..

واقعاً خوشحالم کردین دوستان.. نمیتونم بگم چقدر... به این حال خوب واقعاً نیاز داشتم .. اینقدر حالم خوب شد با کامنتهای اون پست که اصلا دلم نمیومد پست جدید بذارم .. یعنی هی میخواستم بیام یه حرف تازه بزنم، هی میومدین کامنت میذاشتین و خلاصه هزار  ماشاالله به جونتون، نمیذاشتین پست جدید بذارم

 

ای مسبّبین حال ِ خوب ِ این چند روزه ی من!! دمتون گرم! واقعاً ممنونم از همه تون .. خدا هزار در دنیا، میلیارد در آخرت عوضتون بده! کاری کردین کارستون! منم از ته دل براتون دعا میکنم که خدا تن سالم و دل خوش و آرامش رو هیچوقت ازتون نگیره .. الهی دست به خاک میزنین طلا بشه .. جواهر بشه .. نه نه .. پسته بشه!  آره .. پسته خندان بشه.. شوخی نیست.. کیلو دویست و پنجاه هزار تومنه ها !! ما نخریدیم ..

 

آره این حال خوبم، به همه دنیا می ارزه

هوم، سوییت هوم !...
ما را در سایت هوم، سوییت هوم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parisima بازدید : 94 تاريخ : شنبه 31 فروردين 1398 ساعت: 21:46