بشکن بشکنه ...

ساخت وبلاگ

خداییش یه سوژه هایی گیرم میاد که حیفه ننویسمشون! البته ناگفته نماند که شما هم بسکه اشک ریختین و همه جا دخیل بستین دیگه مجبوررررر شدم بیام دیگه

 

 

دیروز جای شما عزیزان خالی، برای پیاده روی رفته بودیم پیاده راه سلامت .. یه خانم و آقای جوون از روبرو میومدن که آقاهه یه پسربچه چهار پنج ساله رو قلمدوش کرده بود .. پسرک رو شونه های پدرش هی وول میخورد و میرقصید و پدره هم دستاشو محکم گرفته بود که از اون بالا سقوط آزاد نکنه! همینطور که به پسرک شیطون نگاه میکردم تو دلم گفتم: این از اون وروجک هاییه که تو خونه بجای زمین، رو مبل و صندلی راه میره هاااا!! خیلی شیطون و اکتیو به نظر میرسید .. نزدیک که شدیم دیدم پسرک داره خیلی شاد و خوشحال و پر انرژی میخونه: بشکن بشکنه، بپّر !!! من نمیشکنم، بپّر !!

اول خواستم برم لٌپشو بکشم و بگم: داری اشتباه میزنی داداااااش اما بعد کمی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که: آهاااااان، شاید پدر و مادرش عمداً اینجوری یادش دادن .. چون اگه بگیم بشکن بشکنه، بشکن .. خوب یه جورایی بدآموزی داره .. شکستن اصلا کار خوبی نیست .. شکستن ظرف، شکستن دست و پا، شکستن شیشه، آقا از همش بدتر، شکستن دل، شکستن دددددددددل... خلاصه که شکستن کلاً یه بار منفی تو خودش داره که هیچ حسّ خوبی نداره ... ولی وقتی میگیم بشکن بشکنه، بپّر .. یه جورایی خوب آموزی داره.. مثلا میگیم بچه بپّر دو تا نون بگیر بیا .. یا مثلا بپّر فلانی رو صدا کن... یا بپّر فلان چیزو از تو کمد بیار .. یا مثلا وقتی میگیم بشکن بشکنه، یعنی یکی دیوونه شده داره ظروف چینی رو یکی یکی میزنه میشکنه، تو بپّر دستشو بگیر نذار بشکنه! جلوی ضرر رو هر جا بگیری منفعته ... نذار بیشتر بشکنه ... والّا... ظرف و ظروف به این گرونی

 

(هنوزم میگین زود برگرد نگین بانو؟!! والا واسه خودتون بهتره که من برم مرخصی)

 

جاااااااان ِ من اینم بخونین، خیلی قشنگه .. از استاد شهریار.. من تقدیمش میکنم به دختر نازنینم.. شما هم به هرکی دوست دارین تقدیم کنین ..

 

شهنوازی کن نگارا، ساز میخواهم چکار؟
من که ایمان داشتم اعجاز میخواهم چکار؟

تا صدایت گوش هایم را نوازش میکند،
تار و سنتور و نی و آواز میخواهم چکار؟

تخت جمشید قشنگی هست در چشمان تو
تا تورا دارم دگر شیراز میخواهم چکار؟

تکیه گاه من تو باشی، من خودم یک ارتشم
قدرتم کافیست... نه... سرباز میخواهم چکار؟

باغ سرسبز و تو و آواز بلبل، بوی گل...
این زمین زیباست... پس پرواز میخواهم چکار؟

گرچه دیگر هیچ چیزی مثل دیروزش نیست
این غزل را فرصت آغاز میخواهم چکار؟

 

هوم، سوییت هوم !...
ما را در سایت هوم، سوییت هوم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parisima بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 26 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:36