خواب بودم خواب میدیدم ...

ساخت وبلاگ

دیشب خواب میدیدم.

از اون خوابهایی که تو قوطی هیچ عطّاری پیدا نمیشه! خواب میدیدم تو یه خونه خیلی شیک و بزرگ هستیم و شبه و هوا تاریکه و همه مون خوابیدیم. خوب تا اینجاش معقول بید !! بعد یه دزد اومد داخل خونه!!! تا اینجاش هم معقول بید! دزد ممکنه وارد خیلی از خونه ها بشه خدای نکرده! حتی تو خونه ی شیک و بزرگ خیالی ما بعد میخواست در شیشه ای بزرگی رو که از حیاط وارد هال میشد باز کنه و بیاد تو. بعد من از این طرف دستگیره در رو گرفتم و دِ بکشششششش و در حالیکه نمیذارم در رو باز کنه از اعماق جگرم جییییییییغ میزنم: آی دزززززززززززززززد، آآآآآآآآآآی دزززززززززززد!! بعد همسر جان که بشدت در خواب ناز تشریف داره اصلاً صدامو نمیشنوه و چنان خر و پفی میکنه که گوشم سوت میکشه همسر جان در دنیای واقعی (یعنی بیرون از خواب ِ من!!) اصلاً خر و پف نمیکنه ولی تو خواب جوری خر و پف میکرد که من حرررررص میخوردم و میگفتم ببین تو رو خدا اگه اینجوری خر و پف نمیکرد حتماً صدای منو میشنید و بلند میشد دزده رو میگرفت!!!

خلاااااصه .... یا همون "بارررررری" !!

آقا دزده از اون طرفِ دربِ شیشه ای، با پوزخندی بر لب منو نگاه میکرد و من از این طرف در، در حالیکه دستگیره رو محکم گرفته بودم و میکشیدم جیییییییغ های بنفش میکشیدم که بلکه بتونم همسرجان رو از ورود دزد آگاه کنم !!

بعد در همین حیص و بیص یا شایدم حیث و بیث اصلاً شایدم حیس و بیس، یه خانمی با کفش پاشنه بلند تیک تیک تیک از پله های چوبی مارپیچی که طبقه بالا رو به پایین وصل میکرد خرامان خرامان پایین اومد و گفت: ببخشید نگین خانوم، مادرتون میگن شیشه ی دارچین کجاست؟ بعد من همونطور که دستگیره رو میکشیدم و از ورود آقا دزده ممانعت بعمل میاوردم دست از جیغ زدن کشیدم و خیلی شیک و خونسرد بهش گفتم: عزیزم کابینت دومی کابینت ادویه هاست، درش رو که باز کنی پشت قوطی چای سبز، شیشه دارچینه!!!! و یادم اومد که اون شب مادرم شله زرد پزون داره!

خانم و آقایی که شما باشین، محل دقیق دارچین رو که به خانمه گفتم(خانمه رو اصلاً نمیشناختما) دوباره جیغ کشیدن رو شروع کردم و خانمه رفت به سمت دستگاه آب سرد کنی که گوشه پذیرایی بود (گفتم که خونه مون خیلی شیک بید!!) و از کنار دستگاه یه لیوان کاغذی برداشت و از دستگاه آب سرد کن برای خودش نسکافه!!!! ریخت و دوباره تیک تیک تیک از پله ها رفت بالا که دارچین رو پیدا کنه بده به مادرم

و من در حالیکه دوباره شروع کرده بودم به جیغ زدن با خودم میگفتم: واااااااا؟ دستگاه چرا به جای آب، نسکافه میده؟!!! فردا باید بگم بیان درستش کنن

و کماکان آقا دزده از اون ور شیشه منو نگاه میکرد و به تلاش مذبوحانه من میخندید یعنی که: در رو ول کن جووووجه!!! بالاخره که میام توو که !!!

و کماکان صدای خر و پف همسرجان نمیذاشت صدای  من به گوشش برسه و من فکر میکردم صبح که بیدار شد حساااااااابی باهاش دعوا میکنم که: نصف شبی من خودم دست تنها باید دزد بگیرم؟ این بود آرمانهای ما؟؟؟

حالا با این تفاصیل شما فکر میکنید هالوپریدولم رو قطع کنم یا باز به خوردنش ادامه بدم؟

هوم، سوییت هوم !...
ما را در سایت هوم، سوییت هوم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parisima بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 18:22