.......

ساخت وبلاگ

فیلم سه مسیح رو دیدم .. عالی بود ... کاش دوبله بود .. اما نه .. کاش زبان من در سطح بالاتری بود ..

کتاب سه شنبه ها با موری رو خوندم .. اثر میچ البوم .. خیلی خوب و تاثیر گذار بود .. مطمئنم حداقل یکی دو بار دیگه میخونمش ... استاد دانشگاهی که سالهای آخر عمرش به بیماری مهلکی دچار میشه و کلاس هایی که هر سه شنبه با یکی از دانشجویان سابقش برگزار میکنه و بهش درس میده .. این بار درس زندگی..

دلم میخواد از یه بیمار مراقبت کنم .. با مهربونی و حوصله و عشق .. یه کاری کنم خوب بشه ... یا از نوزاد یه مادر شاغل که ناچاره بره سر کار ...

دلم میخواد ساعتهایی از روز رو با بچه های کوچولو بگذرونم .. دوست دارم خودمو غرق کنم تو دنیای کوچیک و شاد و بی غل و غش بچه های کوچولو ... با اون نقاشی های ساده و خط خطی و کلماتی که چه شیرین اشتباه تلفظ میکنن و خنده هایی از ته دل ......

دیروز چهار راه مشیر چند تا توله سگ کوچولو دیدم گذاشته بودن برای فروش .. طفلی ها اینقدر کوچیک بودن که حتی نمیتونستن درست روی پاهاشون بایستن .. چسبیده بودن به هم و حس میکردم میلرزن .. از ترس بود یا از سرما؟ نمیدونم .. شایدم فقط حس من بود ... این طفلی ها الان باید کنار مادرشون میبودن .. و چه حالی داره اون مادر زبون بسته با اونهمه حس مادرانگی و سینه هایی پر از شیر و بچه هایی که به زور از آغوشش جدا کردن .. چقدر ظالم و سنگدله این بشر دو پا ...

 

تکدرخت.....

هوم، سوییت هوم !...
ما را در سایت هوم، سوییت هوم ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parisima بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 28 بهمن 1398 ساعت: 0:11